علی مش حیدر می گفت:زن باید مواظب دهانت باشی،زن ناخنهای پایت بیشتر .علی مش حیدر می گفت:بدریه این نوع دیگری از امتحان خداست،بکارت دهان،علی مش حیدر می گفت: بو آدم را سحر می کند.
و حالا بدریه می گفت:علی این نعمتِن نعمت،خدا به همۀ بندهاش نمی دهد. و حالا بدریه می گفت:با این بو می توانیم یه خو زندگی راست کنیم.
توریستهای زیادی آمده بودن.
توریستهای زیادی خیلی وقتِ منتظر بودن.
علی گفت:این توریستها رنگِ تروریستان.
حالا علی رضایت داده بود که توریستها بیایند به خانه علی و بدریه.
بدریه خوشحال بود و خود را آماده می کرد توریستها هم خوشحال بودند و آماده.علی رضایت داده بود به شرطی که پارچه ای سفید روی بدریه بیندازند به شرط ِ دوم آنکه توریستها صورت بدریه را نبینند سهم خود ر بردارند.فقط برای دو هفته امتحانی، بدریه سفت و فرز قبول کرده بود.
از بانگ اذان صبح تا غایه ای که خورشید صحرا می آید وبالا،دهان بدریه بی اینکه زیتونی بخورد بوی زیتون رسیدۀ جنوبی می داد و لای انگشتان پایش بوی نعنا.
سلام عقیل بای
لذت امبه از کارت
لینکت امکه خوشحال ابم که به مه لینک بکنی
............از مارم اهند؟!؟!؟
سلام.ممنون
حتما دوست عزیز
سلام..
به به عقیل عزیز..
خیلی خوشحالم از اینکه اینجا هم اتونم بهت ببینم...
شاد بشی و سالم
سلام دوست عزیز.
مه هم خوشحالم.
موفق بشی
سلام کاکا
کار خاشی بودن
لینکت اُمکه
مواضب خو بش که خاطرت خیلی عزیزن
رو حاجی کلاغ هم کار بکن موفق ابی
خدای دریا نگهدارت
سلام آقای دادی زاده
ایی کار با لحن خودت که تو خانه شهریاران تخوند هنو تو ذهنمن
داستانک جونین
لینک بودی
سلام دوست عزیزم.
تو لطف اتهن و ممنون از نظر و لینکت.
سلام بلاخره هندی؟
هان
سلام عقیل
جالب بود
تو خانه شهریار زمان خوندن کنارت بودم ولذت بردم
تئاتر خیابانی
سلام بابک
ممنون از نظرت.
یا حق
صحبت را با تکه کلامی از نان شروع کن.(ابوالمعانی یحیی یحیوی)
یاهو
سلام دوست عزیز
خوشحالم که قصه ها تو می تونم بخونم
البته باز خوندن خودت یه جور دیگه اس
موفق باشی
عالی کاکا...
خیلی زیبا. حذف بعضی از کلمه ها زیبایی بیشتری به این کارت بخشیده است.
سلام.ممنون از نظرت دوست عزیز
فقط سه روز دیگر باقی است
دومین بارون که بزنت هممو بال ازدیم.
عقیل سلام!
سلام بر تو
سلام عقیل جان خیلی خوب ودوست داشتنی موفق باشی
سلام.ممنون از نظرت دوست عزیز